خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم
خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم

این زن بود یا مرد............

امروزم چقدر اینجا بی صداس دلم گرفت.....یه سوژه ای هم پدا نمیشه که دلم وا بشه......

اوهوم یکی اومد.....وای چه بابا بزرگ مهربونی .....دوسش دارم.........

سلام دخترم.....

سلام پدر جان.....بفرمایئد.....دخترم میشه به سابقه بیمه ام یه نگاه بندازین......؟؟؟؟؟چشم ...بفرمائید بشینید......

گوشی رو برمیدارم تا یه استعلام بگیرم......الو سلام حالتون خوب.....اوا چه خانوم مهربونی...انگار تازه اومده شعبه.....

بله اطلاعات فردیشون رو دارم....بله....ممنون میشم...من یه چند دقیقه دیگه باز تماس میگیرم......

کلی با طرف صحبت کردم ...چه صدای خانومانه ای داشت چه با ادب بود .....خخخ مثل من بلند بلند و تند تند صجبت نمیکرد که....اوف باید رو تن صدام کار کنم انگار تو تلفن جیغ جیغ میکنم

دوباره گوشی رو برداشتمو تماس گرفتم.....الو سلام...خانومی میشه استعلام رو بهم بگین....اوا ...من الان با یه خانوم صحبت کردم...بله از فلان جا تماس میگیرم....اوا خودتون بودین......

اینبار صداشو صاف کرد و گفت ....من خانومی نیستم....آقام..........ببخشید.....از خنده رو به ترکیدن بودم....نمیتونستم حتی یه کلام دیگه صحبت کنم..چشمام گرد شده بود.....همینجوری که پشت تلفن داشت جواب استعلام رو میگفت...منم داشتم تو دلم قهقه میزدم..حتی نتونستم یه تشکر بکنم ازش..استعلام رو که داد..گوشی رو گذاشتم و شروع کردم خندیدن......حالا نخندو کی بخند....اگه خونه بودم حتما رو زمین قلط میزدم....وای دلم ....آی دلم....پهلوهام درد گرفت از بس خندیدم.....

پدر جان هم هاج و واج داشت منو نگاه میکرد....وای خاکبرسرم اصلا یاد پدر جان نبودم.....

ببخشید پدر جان ....بیا اینم جواب استعلامتون.....شما باید برین فلان جا مراجعه کنید.....

ممنونم دخترم...حالا چی شد چراانقدر میخندی؟؟؟؟؟

ببخشید...ده دقیقه داشتم با طرف صحبت میکردم فکر کردم زن...نگو آقا بوده.....

پدر جان هم شروع کرد به خندیدن......

خوب تقصیر من چیه انقدر صداشو نازک و زنونه کرده بود که من اصلا شک نکردم.....

پدر جان ازم تشکر کردو رفت.....تا پاشو از دفتر بیرون گذاشت...دوباره زدم زیر خنده...وای خدا چقدر خندیدم...دلم وا شد اینم از سوژه امروز.....

چه بهشم برخورد گفتم خانومی......حقش در عوض به خودش اومد....اصلا من نفهمیدم چرا صداشو اونجوری کرده بود...مرض داشت انگار...چطور برا بار دوم زنگ زدم عین آدم حرف میزد.....

خداشفاش بده......حالا هی من بخوام باز زنگ بزنم به اونجا چه جوری خودمو کنترل کنم خنده ام میگیره هی...چه اوضاعی شده.....




نظرات 14 + ارسال نظر
خانوم خونه دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 09:41 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الی نازنینم...خوبی عزیزدل؟
قربونت بشم ایشالا حل میشه ناراحت نباش الی
مام هنوز درگیریم...ایشالا کم کم داره حل میشه....پفعلا که جز صبر کاری نمیشه کرد...
خدا بزرگه

سلام خانوم خونه.....گل بی دونه؟؟؟؟؟؟ممنونم عزیزم...تو خوبی گل گلی خانوم.....
آره خدا بزرگ حل میشه عزیزم.......
ان شاالله با همین صبرو بردباری همه مشکلات حل میشه عزیزم.....

vahid چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 14:06 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب

یکی به من یه ضد هوایی بده من با ضد هوایی خودکشی کنم

سلام و احترام....
فکر کردم ضد هوائی رو میخواین همون حوالی بزنین.......چه کار به خودتون دارین؟؟؟؟؟؟....

دل ارام دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 22:38

از پرنده هات نمی نویسی دلم تنگ شده براشون

سلام عزیزم...چشم مینویسم......

دفتر خاطرات من دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 08:13 http://roozhayman.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی
همینجام در گیر ثبت نام کارت ملی هستم وقت نمیکنم

دلم برات تنگ شده عزیزم......آهان پس حالت خوبه؟؟؟؟

خانوم خونه شنبه 3 بهمن 1394 ساعت 11:40 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الی جونم...قربون مهربونیات بشم من...
نه دیگه...پولشو میخواد...از فردا اثاث جمع میکنم امروز بیمارستان بودم...
سرم و 4 تا امپول
4 تا هم باید فردا...
قربونت بشم از اقای خونه اجازه ندارم

آخی الهی ...دلم یه جوری شد عزیزم.....همه اش از عصابت عزیزم...نمیدونی چقدر برات ناراحت شدم.....
انش االله که خدا خودش زود زود لبخند رو دلتون میاره عزیزم....
اشکال نداره عزیزم......

delaram شنبه 3 بهمن 1394 ساعت 09:55

سلام خانم خانما
مگه مرغ عشقه که می خوای بری معاینه اش کنی جنسیتش رو دربیاری؟

نیاز به معاینه نداله...یه نظر هم میشه تشخیص داد

فاطمه شنبه 3 بهمن 1394 ساعت 00:57 http://taghdireman.mihanblog.com/

شاید از این دو جنسه ها بوده.
واسه چی صداشو نازک کرده بود؟

شاید باید برم کنترل کنم....هیچ بعید نیست.....

پرنسسM جمعه 2 بهمن 1394 ساعت 18:09 http://princes222.mihanblog.com/

پست های قبل هم خوندم یه همچین موجودی هستم من.خخخخخ عالی بود مخصوصا قسمت سیب که ازش فقط چوبش موند..خخخخخ همیشه شاد باشی خواهری

وا پس چرا کامنت نمیزاری...الان میام سراغت آبجی جان......

پرنسسM جمعه 2 بهمن 1394 ساعت 18:05 http://princes222.mihanblog.com/

سلام الی جونم..خوبی؟ببخش نبودم یکم درگیر خونه و زندگی بودم.خخخخخ وای پس حتما لازم شد صداتو بشنوم.خخخخخخ..وای اون لحظه تصورت کردم..خنده ام گرفته بود..عجب چیزی بوده.خخخخخخ.پسرن دیگه جدی نگیر

قربونت برم.آخر هفته خوبی داشته باشی.شاد باشی
می بوسمت

سلام عزیزم...ممنونم تو خوبی؟؟؟؟؟صدای منو؟؟؟؟یا صدای اون آقاه شمارشو بدم بهت ؟؟؟؟؟اوه.م موضوع اینجاس منکه خنده ام بگیره هیچ جوره نمیتونم کنترل کنم خودمو......
ممنونم عزیزم.....پتو نرمینه من....

نگار پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 17:52 http://negar-alireza.blog.ir/

خخخخخ چه باحال ان شالله همیشه خنده رو لبات باشه گلی

سلام نگار جونم....ممنونم عزیزم.....دلت همیشه شاد شاد باشه عشقم....

پونه پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 15:26

االان میاد علیهت شکایت میکنه
واااای چقدر خندیدم

سلام پونه ئجون خوبی آبجی جان....من علیه اش باید برم شکایت کنم چون از قصد صداشو زنونه کرده بود....

خانوم خونه پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 10:23 http://www.ganje-man.mihanblog.com

فدات بشم الی...همینکه اینجوری میگی واسم یه دنیاست...
خدا حفظت کنه...
خیلی ماهی...

خواهش میکنم عزیزم....کاره دیگه ای که از دستمون بر نمیاد...تو این زمونه همه زندگیا عین هم....خدا کمکمون کنه.....فدای دلت بشم...ان شااالله به این زودیا مشکلاتت حل بشه

خانوم خونه پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 10:11 http://www.ganje-man.mihanblog.com

چی بگم الی...که پر از غمم . . .
رمز این پست با بقیه فرق داشت عزیزم

الهی من دورت بگردم خانومی....کاش از دستم کاری برمیومد...کاش نزدیکت بودمو حدااقل دلداری میدادم بهت.....

چقدر دوره زمونه پست شده آخه چرا؟؟؟؟دلم گرفت به خدا......اشکال نداره خودم میام کمکت برا اساس کشی عزیزم.....

خانوم خونه پنج‌شنبه 1 بهمن 1394 ساعت 06:51 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الی جان...صبح بخیر....
خوبی عزیزم ؟ ای جان عجب سوژه ای شد منم کلی خندیدم
هی گفتی اینجا سوت و کوره و بالاخره سوژه جور شد و ترکیدی خواهردلتم شاد شد...ایشالا همیشه بخندی...
پسرای این دوره و زمونه دخترن فداات شم

سلام عزیزم.....خانوم سحر خیز صبح تو هم بخیر....میگما چه زود بیدار شدی....این جایزه سوسکه طلا رو نزاشتی به سحر برسه...ای جان...دیگه اول نیست....بیاد بگه ژژژژژژژژژژژژژژژژژژژون اولم.....
آره کلی دلم شاد شد....هنوز یادش میوفتم روحم شاد میشه.....یعنی کپ زن حرف میزدا......
اوهوم ...نمیدونم چه جوری میخوان بشن بابای خونه.....بابای مامان نما میشن اینا....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.