به مامانم میگفتم مامان من بچه گیام چرا انقدر شر بودم.....یادت چه کارایی که نمیکردم.....؟؟؟؟؟؟
مامانم گفت آره واقعا چقدر اذیت میکردی منو....همیشه همسایه ها میومدن گله اتو بهم میکردن که آی دخترت فلان کارو کرد آی دختر فلان کارو کرد.....
یادم که بیشترپسرای محله امون که با هم سن وسال بودیم ازم میترسیدن......دخترا رو که نگو....همیشه سوار بردوچرخه دنبال دخترا میکردمو میترسوندمشون.... یه همسایه داشتیم که همیشه به خانومش میگفت من باورم نمیشه این دختره...الکی میگن این دختر....من بهتون شرط میبندم این پسر...تازه اسمم گذاشته بود احسان بهم میگفت احسان.... خخخخخخ.....
داداشم درست شیش سال از من بزرگتر بود...اما بیچاره ازم خیلی کتک میخورد..... چه کیفی بهم میداد....بابا هم هیچ وقت دعوام نمیکرد...فقط گاهی مامان از دستم کلافه میشه و میومد سراغم اما دستش بهم نمیرسید.... بابام دعوام نمیکرد چون همیشه در عین شیطنت هوش زیادی داشتم....درسم همیشه عالی بود...و این برای بابا خیلی خوشایند بود....
یادم یه دفعه رفتم یه قورباغه گرفتمو با خودم بردم مدرسه.....یه سطل زباله خیلی کوچیک داشتم که آشغالای مدادامو میریختم توش...قورباغه رو گذاشتم تو سطل زباله امو پیش به سوی مدرسه....اونو زیر میز قایم کردم....میخواستم دوستامو باهاش بترسونم....اتفاقا زنگ علوم بود...یواشکی از توی سطل درش آوردم ...بقل دستیم داد زد آی قورباغه آی قورباغه خانوم این قورباغه آورده....داشتم از ترس خانوم معلم سکته میکردم...که خانوم معلم اومد جلو گفت ببینمش....بهش نشون دادم...معلمم بهم گفت اینو از کجا آوردی ؟؟؟؟بهش نگاه کردمو هیچی نگفتم....گفت برا درس علوم آوردی؟؟؟؟بچه ها این که ترس نداره دوستتون اینو برای درس علوم آورده ...آفرین...یه بیست پیش من داری.....خخخخخ یه ذوقی کرده بودم که نگو.....خلاصه اون روز یه بیست خوشگل از خانوم معلم گرفتم....تازه کلی پیش بچه ها کلاسم گذاشتم... ....تا راهنمائی به همین شکل شر بودم ....اما دیگه به کسی کتک نمیزدم....دبیرستان که رفتم معدلم نزدیک19 بود اما ....انضباط رو که نگو....13 یا فوقش14...یادم که یه دفعه اومدم از جلو دفتر رد بشم که خانوم مدیر صدام زد و رفتم پیشش....یه مادر دختری کنارش ایستاده بودن ...خانوم مدیر ازم پرسید فلانی معدلت چند بهش گفتم خانوم نزدیک 19....گفت خوب ...حالا انضباطت چنده.....یه مکثی کردمو گفتم خانوم خودتون که میدونید....13....14....مدیر خنده ی بلندی کرد و روبه اون مادر دختر گفت...میبینید خانوم این بچه درس خونه کلاسشون اما شیطنت زیاد داره....دختر شما هم درس نمیخونه هم انضباط نداره....اینو که میبینید در حین شیطنت از دانش آموزای خوبمون هست....اگه اینجوری نبود تا به حال اخراج شده بود.......بعدها فهمیدم خانوم مدیر برای اینکه از شیطنت من کم کنه منو کرده بود جزء انتظامات مدرسه که تا حدودی موفق هم شده بود.....تو دبیرستان چند بار تو مسابقات ورزشی رتبه اول شهری و رتبه دوم استانی رو آوردم....و این برای مدرسه خیلی خوشایند بود....
به مامانم گفتم...مامان خدا نکنه بچه ام مثل من بشه....مامانم گفت خدا کنه عین خودت بشه تا بفهمی من چی کشیدم از دستت.....
دخترعمه ی من مثه تو شیطون بوده. بچه ی اولش آروم بود. بچه دومش شبیه خودش شده. پوستش رو قلفتی کنده.
آی کتک می زنه ها.
آره خدا کنه بچمون مثل من نشه من طاقتشو ندارم...وای اگه مثل من بشه روزگارم سیاه....اما من دوس ندارم بچه رو بزنه کسی.....
برایِ تمامِ راه های نرفته
برایِ تمامِ بی راه های رفته
ببخش ،بگذار احساست
قدری هوایی بخورد …
گاهی بدترین اتفاق ها
هدیه ی زمانه و روزگارند
تنها کافیست خودمان باشیم !
که خود را برای تمامی ِ این بی راه ِ رفتنمان ببخشیم
و به خودمان بیائیم
سلام ممنونم از حضورتون....ممنونم از شعر قشنگتون....
با افتخار لینک شدید
ممنونم
سلام عزیزم چه خاطرات قشنگی یاد بچگی های خودم افتادم مامانم میگفت گول ظاهرشو نخورید خیلی شیطونه تو مدرسه هم همین طور..ولی فقط شیطونیام تو خونه بود
عشقتون پایدار به منم سر بزن خوشحال میشم
سلام گلم خوش اومدی به وبم......بازم خوب تو خونه شیطونی میکردی....من همه جا شیطونی میکردم....اما الان خیلی خیلی مظلوم شدم....خخخخخ
چشم گلم الان میام
عزیزمممم :)))) بیش فعال بودی پس :)))
وای الی من حرصم میگیره از دختربچه های خیلی شر و شیطون!!
من اگه مامانت بودم روزی ده بار کتکت میزدم
عزیزم....نمیشه گفت پیش فعال.....اما خیلی خیلی شر بودم...خخخخخ اگه بچه ام بشه مثل خودم پدرم دراومده....
ممنونم از حضورت
سلام احسان!
این کلک تبدیل بچه های شیطون به انتظامات انگار همه جا جواب میده
البته من که بچه مثبت کلاس بودم
سلام....خوب هستین؟؟؟
بله احسان...حالا نمیدونم چرا....
دکتر شما هم آره؟؟؟؟؟؟
ممنونم از حضورتون..
سلام الهام عزیزم...خوبی ؟
عیدت مبارک خانومی
ان شالله تموم ارزوهاتون برآورده بشه
سلام دوست عزیزم....ممنونم گلم....دعای قشنگت رو هم برای خودت آرزو دارم.....
آره منم عاشق ِ گاو ُ گوسفندم :)))
منم یکی از نشونه های ِ نقاشیم ، یه درخت ِ کاج ُ یه لونه گنجشکه و یه مآمآن گنجشک که داره واسه بچه هاش غذا میاره :))))
پروانه هم که رد خور نداره
باقیش ُ دیگه سلیقه ای پر میکنم :)
سلام عزیزم...بله مشخص از نقاشیات.....اوصولا هرکی هر روحیه ای داشته باشه یه جاهایی معلوم میشه.....منکه عاشق حیواناتم....
سلام الــ♥ــی جون ِ خودم
عید ِ توهم مبارک خآنومی..
فدات شم من ، منم مث ِ مآمیم کلی به شوهریم عشق میدم حتی بیشتر
انشاءلله...
سلام عزیزم....خوبی....خوش به حال این آقایون که خانومای گلی مثل ما گیرشون اومده....موفق باشی خانومی....
سلام الهام عزیزم،حالت جطوره؟
إ تو هم داری جرا همه اسمشو میزارن فندوق؟ من کذاشتم وروجک
انقد دوسش دارم ک حد نداره کلی با هم بازی میکنیم ، توو خونه آزاده از همون اول ی محدوده واسش مشخص کردیم همش هموجا رفت و آمد میکنه عید تو هم مبارک عزیزم
سلام گلم....خوبی؟؟؟؟ممنونم عزیزم.....نه من اسمشو گذاشتم پری خانوم .....فندوق نیست....چه خوب از محدوده اش بیرون نمیره؟؟؟؟مال من همه جا میپره.......چه جوری یادش دادی؟؟؟؟؟
اووووف ، از الآن مامانم ی ِ حرفایی میزنه که هنوز نیومده به علیرضا حسودی میکنم
من از کودکیم زیآد خاطره ندارم ولی عاشق ِ دوران نوجونیمم ینی سن ِ دوازده سالگیم به بعد :)
انقد با آبجیم خاطرات ِ اون دوران ُ مرور میکنیم میخندیم که نگو :))
خخخخ سلام عزیزم...خوب مگه بد مامانت دامادشو دوس داشته باشه گلم.....حسودی نکن....دوران نوجوانی که دیگه نگو عالمی برای خودش داره...خخخخخ
تو الانشم شیطونی وای ب حال بچگیت دختر خوب
آه راست میگیس بیچاره قای همسر چی از دستم میکشه...خخخخخ
خدایا خودت دعای مادرهای پاک و مقدس رو اجابت بفرما. ایشالا خدا یه دختر شر و شور که از دیوار راست بالا میره نصیبت کنه. مام یه وروجک یک سال و دو ماهه خدا قسمتمون کرده که از دیوار راست میره بالا. دختره اما هیچیش به دختر نرفته. با ماشینکهای داداشش بازی میکنه. کارهای پسرونه میکنه.
خخخخخ آقای همسر بفهمه میکشدت...آخه اون پسر میخواد نه دختر....
قالب میسازم
اگه بخوای
من اول سرما خوردم خخخخخخخخخ
دست بندشم قابلتو نداره
سلام مریمی زحمت نشه واست ممنونم عزیم....الان بهتری؟؟؟؟ممنونم گلم
سلام دوست مهربونم....خوبی خانوم؟
من همیشه صدقه میندازم...تو هم دعامون کن الهام جونم
ممنون واسه کامنتات عزیزم...
سلام عزیزم...چشم حتما گلم.....دعات میکنم...خانومی....خواهش میکنم
بابا تو دیگه کی هستی دست شیطونو بستی
الی شری تو دیگه وااای من اگه جای داداشت بودم بچت که به دنیا بیاد اینقدر
اذیتش میکنم تلافی های اذیت های مامانش در میارم (ایکون سحر بد جنس میشود)خخخ
سلام عزیزم....خوفی خوشگل خانوم.....وای آره اتفاقا همه اش میگن....تازه داداشم بچه کوچیک داره میگه بچه ات مثل خودت بشه به بچه من میزنه...خخخخخخ
عحبآ چ ِ جونی داشتی تــو الی :))
الآن َــم همی شیطونیا رو سر ِ شوهرت در میاری؟ :دی
من که فقط سآل ِ آخر انضباطمو 19 دادن اونم فقط بخاطر ِ تاخیرام بود :)) از بس که من خوبم..
ولی معدل ِ دیپلمم 16 بود
انشالله بچتم هرچی هست عاقبت بخیر ُ خوشبخت باشه :)
+ آبجی اون قسمت از یادداشتک هایی که نمیشه کامنت گذاشت واسه اینه که خودم قابلیت ِ ثبت نظرشون رو بستم
خخخخ هرکی هرجور از زمان کودکیش باشه تا آخر عمرش همونجوری حالا شدتش کمتر....منم الان شیطنت زیاد دارم...همسرم عاشق همین شیطنتام...خخخخخ اااا یعنی عاشق خودم نیست....چرا تا حالا بهش پی نبرده بودم...برم برم...ازش بپرسم جرات داره......خخخخ من رفتم سراغش....خخخخخ
الهام جون تو واسم کامنت گذاشتی عزیزم؟
آخه اسم و آدرس نداش ولی فکر کنم کامنت شماس
آخه همیشه بهم لطف داری...
دیشب رفت ماموریت آقای خونه...الان توو راهه داره برمیگرده بدجوری دلم تنگ شده واسش...
سلام عزیزم آره من گذاشتم....آخی.....ان شااله خدا همیشه پشت و پناهش باشه همیشه صدقه براش بنداز گلم
خخخخخ . اوه اوه . آتیش پاره ای بودیااااا .
امید.ارم همیشه آتیش پاره باشی
سلام عزیزم...ممنونم آره الانم هستم با این تفاوت که فقط دیگه به کسی نمیزنم...خخخخخخ
توهم همیشه حوسسسسس کن
خخخخ خوب تقصیر تو همه اش با این پست هات آدمو هوایی میکنی...خخخخ
سلام الهام جان....خوبی خانوم شیطون...
ان شالله بچه ت مث خودت بشه هم بهت کیف بده هم ببینی بیچاره مامانت چی میکشید از دست تو
حالا باز جای شکرش باقی بود که درسات عالی بود وگرنه هیچی
کلا شری بودی واسه خودت داد اش
خخخخخخ سلام دختر خوب....چه طوری...چه خبرا.....خانوم خونه.....وای عزیزم نگو اگه مثل من باشه پدر در بیار میشه.....اما هوشش مثل من باشه خیلی خوب میشه.....آره والا.....
با سلام و عرض ادب
رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله، همین نکته را به پدران و مادران یادآور می گردد که اگر در فرزند خردسال خود حالاتی خارج از حدود نظم و نزاکت و بیرون از مرز طاعت و انقیاد و بالاخره طغیان و سرگشی کودکانه مشاهده کردندباید نسبت به آینده او شادمان گردند، زیرا وجود حالت فعال و جوشان در کودک خردسال، نمایانگر فزونی خرد واندیشه و کابرد بیش تر و فزاینده آن در بزرگ سالی اوست.
اینشالله که بتوانید مادر خُب برای فرزندتان و خانم شایسته ای برای همسرتان باشید.
دلتان مملو از عشق حضرت حق
سلام....بله خیلی متشکرم.....خدا کنه اصلا لیاقت مادر بودن رو داشته باشم و بتونم فرزند خوبی تربیت کنم.....