خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم
خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم

گنجشک کوچولو

صبح که اومدم  دفتر یهو دیدم یه گنجشک کوچولو روی کولر گازی نشسته....خوب که بهش نگاه کردم دیدم نمیتونه بال بزنه .....خیلی براش ناراحت شدم...بیچاره معلوم   نیست چه جوری زخمی شده.....نگاه کردم دیدم کنار میز چند قطره خون ریخته شد که حتما مال همین کوچولو....هرچی خواستم بگیرمش تا ببینم زخمش چقدر عمیق هی فرار کرد...منم بیخیالش شدم آخه ترسیدم بیشتر بهش صدمه بزنم....الان نشسته توی گلدون گل وداره نوک میزنه تو خاک گلدون فکر کنم گرسنه باشه....خوب چه کار کنم اینجا به هیچ چیزی دسترسی ندارم...تازه امروز خودمم صبحانه نخوردم ....خیلی گرسنمه....

هیچی دیگه الان منو اون گنجیشک کوچولو همدردیم....هردوتایی گرسنه ایم.....خخخخخخ

باید یه فکری برای این بیچاره بکنم....نمیشه گرفتش...برم درو باز بزارم خودش بره بیرون تا تلف نشده

نظرات 6 + ارسال نظر
شایان جمعه 10 مهر 1394 ساعت 21:08 http://aramesh-2014.mihanblog.com/

سلام ..

وبتون عااالیه ..

مطالبتونو خوندم ..
جالب بود ..

درضمن اگه با تبادل لینک موافق بودین خبرم کنید..ممنون میشم [گل]

سلام....
ممنونم...
خوش اومدین....
بازم ممنونم...
موفق باشین

برادر حاج علی چهارشنبه 8 مهر 1394 ساعت 13:17 http://www.ghooyesabokbar.blogfa.com

بینوایان!!!!
کجایی ژان وال ژان؟ به داد الی نمی‌رسی به داد اون گنجشک بدبخت برس!

خخخخ من خودم ژان وارژانم....خودم کمکش کردم....برادر علی

دفترخاطرات من سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 18:01 http://roozhayman.blogsky.com

الهی گنجیشک کوچلو
من که هیج صبحی صبحونه نمیخورم
نبودم زرنگ شدی چه پستی گذاشتی

خخخخخ...خودت گفتی پست میخوای منم برات گذاشتم دیگه...من همیشه زرنگ بودم.....جات خالی همیشه تو وبم گلم....

هر د َفــه حرف ِ بچه گنجشک میشه دلم میلرزه.. :\
شیش سالم بود که تو بآغچه دوتا گنجشک کوچولو پیدا کردم کلی با ذوق رفتم نگه داری کنم ازشون..گذاشته بودمشون لای ِ دستمآل و هرکدومو گذاشته بودم یه طرف ِ مبل..
رفتم تو آشپزخونه و برگردم دیدم مآمآنم نشسته رو همون مبله ، جیغ زدم گفتم ماماااااااااااااااان گنجشکم :((
پاشد نشستم اینور تر رو اون یکی :\
هیچی دیگه هردو دار ِ فانی رو وداع گفتن
تا دوروز صآدقانه اشک میریختم :"(

سلام وای چقدر وحشتناک منم دلم خیلی میسوزه برای حیونای زبون بسته.... منم بودم گربه میکردم بیچاره ها له شده بودن.... مامانتونم خوب ندیده نشسته روشون حتما کلی ناراحت شده

vahid دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 11:55 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و احترام
اِ برو یه لباسی پارچه ای چیزی بنداز رُوش و بگیریش زخمشو ببند بعدم یه کوچولو آب و دونه براش بزار.در محبت به حیوانات ما احادیث زیادی داریم.امیدوارم بتونید بهش کمک کنید
موفق باشید

سلام...سعی کردم این کارو بکنم اما فرار کرد...رفته یه جایی نشسته دستم بهش نمیرسه....اما تلاشمو میکنم که بهش غذا و آب بدم....

خانوم خونه دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 11:23 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الهام جون....خوبی خانومی؟
من شام و ناهار رو میشه حذف کنم ولی صبحونه نخورده هیچ جا نمیرمآخه قندم سریع میاد پایین....
آخی پس جفتتون گرسنه این...
وای درو باز کنی که نمی تونه پرواز کنه گربه میخورش یا فوقش مییره...مامانش کجاس پس

سلام عزیزم.....وای آره منم الان خیلی گرسنه هستم....دلم چایی شیرین میخواد....
خوب عزیزم چه کارش کنم....فکر نکنم گربه بخوردش چون یه ذره پرمیزنه الانم نشسته اون بالا....براش دونه برنج ریختم اما میترسه بیاد بخوره...میترسم اینجا نگه اش دارم تلف بشه....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.