آقای همسر یه چند روی که یه عمل کوچولو انجام داده ....البته همچین کوچولو هم نبود...اولش فکر میکردیم عمله اش ساده اس .....اما وقتی عملش انجام شد خیلی درد داشت.....وقتی با اون حال روی تخت بیمارستان دیدمش دلم براش کباب شد...اصلا طاقت ندارم اونجوری ببینمش...کلی گریه کردم.....
الان دو روز که تو خونه استراحت میکنه.....وقتی اومدیم خونه نمیدونم چرا یه دفعه ای حالت تهوع شدید پیدا کرد...خیلی ترسیده بودم....وقتی تو اون حال دیدمش یه جیغ بلند زدم...تمام بدنم شروع کرد به لرزیدن....امین دااش آقای همسر به دادمون رسید منکه هول کرده بودم....آقای همسر بیحال افتاده بود وسط پذیرایی....وقتی به دکترش زنگ زدیم...دکترش گفت چیزی نیست از اثر داروی بیهوشی و استرس زیاد....نباید راه بره.....خلاصه این دو روز تا تکون میخوره من میترسم....آقای همسر بهم میگه الی چرا اینجوری میکنی من حالم خوب....بهش میگم تو هم جای من بودی وقتی تو اون وضعیت میدیدی منو الان همینجوری بودی.....
خلاصه اینکه این چند روز خیلی بهمون سخت گذشت....
خدا جونم خودت مواظبش باش...
خودت میدونی که نفسم به نفسش بنده...
سلام عزیزم.
امیدوارم حال همسرتون الان خوب شده باشه... مادر من هم یه بار عمل داشت بعد اینطوری حالت تهوع شدید داشت.. گفتن اثر داروی بیهوشی هست.
سلام مهسا جونم.....ممنونم خانومی....چه خوب که اومدی خیلی وقت بود نبودی عزیزم...میدونم سرت شلوغه...عزیزم موفق باشی.....



سلام و احترام
ان شاء الله که هر چه سریع تر بهبود پیدا کنن.
در کنار خانواده محترم مستدام باشید
سلام....
متشکرم.....
شما هم در کنار خانواده خوش و خرم باشین.....
سلام امیدوارم حالش خوب باشه ممنون که اینقدر همسرتونو دوست دارین وبهش ارزش می دین
به ما هم سر بزنید
سلام برادر علی ...خوب هستین خانواده خوبن؟؟؟؟؟؟چشم سر میزنم......
الهی بمیرم اره عثرات بیهوشی خیلی بده :(
ابجی حوصله نوشتن ندارم دستم ب نوشتن نمیره :(
سلام پونه جون...از مشهد اومدی گلم؟؟؟؟؟فدای چشات.......خانومی خوب بنویس دیگه دلم برات تنگ شده پونه جون



سلام الی جون ِ خودم...
ناراحت نباش عزیزم ، خدا رو شکر که تو این لحظه ها دلگرمیش هستی ، میدونم شرایط سختیه ولی زندگی مشترک همینا رو هم داره... روحیتو حفظ کن انشالله مَردت زووووده زود خوب میشه و تو مراسم شرکت میکنین...
ب ِ حق ِ همین ماه محرم..
سلام خانوم آقای مهندس....خوبی عزیزم....ممنونم گلم از دلداریت...آخه برای اولین بار که از این جور مشکلات داشتیم خیلی سختم....الانم بابام داره میاد دنبالمون تا بریم باهاش کاشان آخه خانواده من کاشان زندگی میکننه آقای همسر نمیتونه خودش راننگی کنه...








تو این ایام من برات دعا میکنم تو هم منو دعا کن عزیزم
سلام ..
ممنون از حضورتون و متن قشنگتون ..
لطف کردین ..
باز هم سر بزنید و با نظراتون وب خودتونو درخشان کنید ..
سلام ...ممنونم چشم حتما...شما هم زود به زود آپ کنید....
سلاااام خانوم مهربون

خوبی عزیزم
انشاالله که همسریت سلامتی کامل بدست بیاره
میگم الی گفتی امین داداش همسریت
گوشتو بیار جلو مجرده ؟چند سالشه؟
این تیکه خیلی چشما گرفت برم به اخوند برم دعا ثنایی بخونه
یه وصلتی کنیم
خخخخخ سلام عزیزم...خانومی من....ای جان اگه مجرد بود که خودم دست به کار میشم ...متاهل عزیزم...تازه متاهل شده.....خانومش بفهمه کلتو میکنه.....حالا تو برو یه دعایی ثنائی بخون چه ایرادی داره....از خدا بخواه یه اقبال خوب بهت بده ....
سلام.
خدا ایشالا به آقای همسر سلامتی بده. واسه خوب شدنش دعا میکنم.
بعدشم گفتن همراه مریض. یکم بیشتر مواظب باش
سلام ممنونم برادر حاج علی ...خوب چه کار کنم منم گیج شدم......
سلام عزیزدلم...الهام جونم الهی قربونت بشم من ان اشالله که زودی خوب میشه...خیالت راحت حالت تهوع پیدا کرد بهتره آخه میگن بعد عمل حالت تهوع داشته باشی وبالا بیاری بهتره زودتر سبک می شی...به حق همین روزای عزیز ان شالله زود زود حالش خوب بشه عزیزذلم...
سلام عزیزم.....خوبی گلم.....آقای خونه خوب؟؟؟؟؟الهی خوب چه کار کنم دست خودم نیست نگران شدم...تو هم جای من بودی نگران میشدی.....




ممنونم بابت دعای قشنگت عزیزم......
سلام الی نازم...الهی قربون لت و اشکات برم من


ایشالا زود خوب شه همسرت..
الهی حست و میفهمم ادم خوب نگرانته...
روزای بد هم به در بشه..
خیلی زیاد مراقب خودت باش..دوستت دارم خانمی
می بوسمت منبع انرژی مثبت
سلام عزیزکم ...خوبی گلم......ممنونم بابت همدردیت...آره خیلی ترسیدم.....خدا کنه زودتر این روزها بگذره......تو هم مواظب خودت باش...تو این روزها همدیگه رو دعا کنیم......





