طعــــــم ِ واژه هـــآی من

بسم الله الرحمن الرحیم

خواستگاری (2)

ضروریات اخلاقیُ زندگیمونُ حتماُ بی تعارف بگیم ، به عنوان مثال ( جملات زیر موقع انتقال به طرف مقابل ، نیاز داره به نگارش ادبیُ محترمانه ) :

- برام تعداد اعضای خونوادهُ روابط عاطفی بینشون مهمه !!! توی خونواده شش نفره بزرگ شدن باعث نشده توان تحمل جمع های شلوغُ داشته باشم متأسفانه ... رفتُ آمدُ دیدُ بازدیدم کمهُ اجبار توو این زمینه رو نمی پذیرم !

- وضعیت حجابم اینهُ تصمیم قطعیم اینه همین طور بمونه ... چه توی جمع های خودمونی و چه غریبه

- حتی توی عصبانیت به خونواده طرف احترام میذارمُ مهمه احترام خوانواده م در هر حالی نگه داشت شه

- سواد برام اهمیتی ندارهُ مهم شعورهُ اخلاقیات

- شغلم اقتضای خروج از منزلُ داره ... ساعاتی رو به هر حال بیرونمُ این یعنی ...

- شغلم اقتضای هم کلام شدن با نامحرمُ داره ... خیلی کم اما ناگزیرم بهش ... ولو شده تلفنی ... پس قطعا توی شماره های گوشیم ، شماره آقا هم هست

- شغلم اقتضای پیامکی یا در تماس بودن با شاگردامُ داره ... حتی گاهی صبح زود یا نصفه شبا

- شغلم اقتضای سفرهای یهوییُ اتفاقی رو داره

- رسیدگی به خونواده م ... به والدین ... وظیفه اخلاقیمهُ توان شونه خالی کردن از این وظیفه رو ندارم

- اهل آرایش کردن نیستم ... آرایش کردنُ یاد ندارمُ تمایلی به این که مدام در حال عطرُ پودر زدن باشم ندارم ، گرچه که این به معنی دوستدار کثیفیُ بوناکی بودن :| نیس

- موهام سفید شده ... اینُ آقا باید بدونه ... بهش میگم اما نه توو جلسه اول ... زمانی که نصفه بیشتر حرفا زده شدُ به مرحله تفاهم نزدیک تر شدیمُ حالا دیگه وقت گفتن از جزئیات باشه 

برای بعضی از آقایون ظاهر خانم مهمهُ من این حقُ میدم بدونه کسی که انتخاب میکنه موهاش سفید شده و در ضمن اینکه تمایلی به مو رنگ کردن ندارم ! مگه چطور بشه :|

- اگه احیانا مریضی ای دارم میگم ... ولو کم خونی باشه مثلا ... البته اینم برای جلسات بعدیه ... نه جلسه اول ... بهتر اینه صادق باشیم ولو اینکه به ضررمون باشه

باقی صحبت هام به ترتیب اولویت ها ، محترمانهُ به فراخور وقت ردُ بدل میشه که البته بازم میگم ازدواج انقدی مهمه که لازم باشه ساعت ها و جلسات زیادی رو برای آشنایی بهش اختصاص بدیم ... زیر نظر خونواده و در چارچوب شرع

...

بهتره انتظار هر اتفاقی رو توو خواستگاری داشته باشیمُ قبل تر با توکلُ تمرین صبر ، در پایین آوردن توقعاتمون ، خودمونُ برای هر چیز پیش بینی نشده ای آماده کنیم

گاهی خواستگار از نظر فرهنگی ، سطح سواد ، سطح اقتصادی و ... اونی نیست که انتظارشُ داشتیم ... باید بتونیم اخلاقیاتُ درجه اول قرار بدیمُ انقدی کنترل داشته باشیم روی رفتارمون که حرف یا عملمون باعث آزار کسی یا دل شکستن نشه

ممکنه حتی ناخواسته یا خواسته از طرف شخص مقابل یا خونواده ش مورد تمسخر ، بی احترامیُ ... قرار بگیریم ... اگه بتونیم رفتارمونُ کنترل کنیمُ خشم ، عصبانیت یا استرسمونُ بروز ندیم قطعا موفق رفتار کردیم

بدترین حالتش اینه که بگم برای یکی از بهترین دوستام با سواد بالا ، سالمُ خونواده دار ، حتی خواستگار معتادِ بی کار با سواد پایین هم اومده ... بله اعتیاد بیماریهُ تا میتونیم باید به این افراد کمک کنیمُ غیره ، سر جاش ... اینکه سطح سواد ، فرهنگ ، خونواده و ... دو طرف با هم هیچ سنخیتی نداره چیزی نیس که بشه ازش غافل شد در عین این که باید بتونی طوری جواب منفیتُ بگی که توهین به اون خونواده نباشه ، دلشون نشکنه و ...

 * مهم : صبحت کردن با خواستگار جای خودُ تحقیق ، تحقیق ، تحقیق !!!

نبایدای خواستگاری :

*سعی نکنیم طرفُ با برنامه های از پیش تعیین شدهُ زیرکانه ! مورد آزمون قرار بدیم که به حساب خودمون برای یه عمر زندگی محکش زده باشیم ... امتحان کردن قطعا کار خداستُ وجدانا انقدی کاملُ بی نقص نیستیم که به کشف عیوب دیگران بپردازیم !!!

*حالُ آینده مهم ترین زمانیه که باهاش روبرو هستیم ... اگه ریگی به کفشمون نیستُ به دیگران حق میدیم گذشته مونُ شخم بزنن !!! این حقُ به خودمون هم بدیم ! منظور واضحم اینه گند اتفاقا رو در نیاریم ... به دیگرانی که از گذشتهُ اشتباهاتی که سهوا یا حتی عمدا از روی جوونی مرتکب شدن ، پشیمونن ، فرصت بدیم حالُ آینده شونُ سالمُ صادقانه بسازن ... نگاه سرزنش گونهُ به دیده تمسخر ، خطا کارُ ... بهشون نداشته باشیم

 ...

پرچنهـ اهل نصیحتُ این جور کارا نیس ... اگه متن نوشته شده این طور القا میکنه ایراد از کلام ناقصِمه بی که قصدشُ داشته باشه ... میشه اینطوری خوند این نوشته هارو که خواهری دلش خواسته عزیز دُردونه هاش خوشبخت ترین باشنُ انقدی از خودشُ وجودش دونسته شون که خودمونیُ خواهرانه براشون از دلُ جوون نوشته ... منُ نقصُ کاستی مُ به خدایِ دلی که براتون سختـــــــــــــــ میتپه ببخشین :)

 

پرچنهـ طور نوشت :

فرصتای زندگی رو از دست دادی ، دادی دیگه ... برنمیگرده ... ابایی ندارم از قضاوت شدنُ همینقد میگم عزیز دلم اگه مطمئن شدی میشه روی همسفریُ همراهی مَردی حساب کرد ... بسم اللهُ یا علی (ع)

و اگر راه تجردُ انتخاب میکنی ، قبل تر حساب همه چیزُ بکنُ پای همه اتفاقات بعدی واستا

اگه مرد زنُ بچه داری دعوتم کرد به دوستی ، برا این بود که مردی نداشتم ... و اگه مردی رندانه از صیغه شدن گف ، برا این بود که مردی نداشتم ... و اگه مرد متأهلی دعوتم کرد به سفری مجردیُ تنهایی ، برای این بود که مردی نداشتم ... و اگه احساسُ روح م با شوخیِ مزخرف جنســ.یِ مردی دستمالی شد ، برا این بود که مردی نداشتم ... و اگه ... اگه ... اگه ... برای این بود که مردی ندارم ...

و حتی هیــــــــــــــچ وقت نی نی ای توی دلم نداشتم / ندارم / نخواهم (؟) ... برای اینکه مَردی ...

...

اینُ از یکی از بهترین استادام دارمُ شدید بهش معتقدم ... شد شد ، نشد نشد ! اونی که دسته گلی مثه شما رو از دست داده باید بسوزه اونجاییش که باید :| شما ولی بی خیــــــــــــــــــــــــــل ؛)

 

+ این پست به پیشنهاد عزیز دلم  ، برا جوونای دم بخت نوشته شده ... ان شاالله که مفید باشه

+ ممنونم از لطف دل آرام جانُ n!k برا راهنمایی های پربارشونُ وقتی که بهم دادن :) 

+ پستای پیشنهادی ----» 1 ، 2 ، 3 ، 4


سنجاق بشهـ بهـ: یا علی گفتیم و عشق آغاز شد, خواستگاری
+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم تیر ۱۳۹۵ساعت 22:12  توسط پُرچِنهـ هه  |