خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم
خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم

کوهنوردی..........................

آقای همسر برای اینکه منو از این کسل بودن در بیاره برا جمعه یواشکی برنامه کوهنوردی رو چید بود.....پنج شنبه که از سرکار اومد گفت الی وسایل رو جم کن که امشب و فردا میخوایم بریم روستا.....آخ جون میریم تفریح....خیلی خوشحال شدم.....وسایلمونو زودی اماده کردم و رفتیم دنبال سیما جونم به همراه شوهر گلش........

نزدیکای ساعت نه بود که به روستای مورد نظر رسیدیم....یه اتاق نزدیک امامزاده روستا گرفتیم تا شب اونجا بمونیم....واقعا همه چی عالی بود....تا ساعت سه صبح با سیما جونم گفتیمو خندیدیم آخر سرم آقا همسر دعوامون کرد که بگیر بخوابید فردا صبح زود بیدارتون میکنم......خلاصه صبح بعد از خوردن تخم مرغ و اینجور چیزا...پیش به سوی کوه......به به چه هوایی....بهتر از ین نمیشه.....عالی عالی.....من عاشق کوه هستم....برام خیلی لذت بخش......خلاصه حسابی تا میتونستیم از فضای اونجا لذت بردیم.....برام آرامش خاصی داشت اونجا....هوای پاک...خنکای هوا.....و از همه مهمتر دیدن لبخند عشقم.....همه اش ازم میپرسید الی جونم بهت خوش میگذره؟؟؟؟دلت شاد شد؟؟؟؟الهی من قربونت برم که همه جا حواست بهم هست عزیزم.....بله بهم خوش گذشت واقعا بهش نیاز داشتم روحیه ام خیلی باز شد....ممنونم ازت که همیشه به فکرم هستی......عزیزم......

ساعت یک بود که برگشتیم تو روستا....قرار شد برا ناهار همه مهمون من باشن به صرف کشک بادمجووووووووووووووووووووووون.......

به به چی شد ......چه عطری........چه طعمی....اینهمه هنر داشتمو رو نمیکردم......فقط یه کم بادمجوناش تند وتیز بود که اونم من مقصر نیستم بادمجونای زمستون همینن دیگه...بخورین انقدر هم ایراد نگیرین....همینی که هست...دوست ندارین تخم مرغ صبح هنوز هستا.....میرم پخششون میکنم بین مردم میگم نذری ها...... وا کوشش پس این همه درست کرده بودم...همه رو خوردین و غرش رو به جون من زدین.....حالا بازم خوب بود گفتین تند و تیز وگرنه قابلمه اشو هم میخردین....وا....چرا همه ولو شدین.....پاشین دیگه آقایون ظرفا مونده....وقت استراحت ما خانوماس......دست و پنجه هام درد گرفته براتون آشپزی کردم

خلاصه تا ساعت هفت اونجا بودیم و به خنده.....

ساعت هفت و نیم رسیدیم دیارمون و یه سلامی هم به امیر کبیر دادیم.....

آخ جون پیش به سوی خونمون......برم یه سرم به مامان بابام بزنم.....

زینگ زینگ......زینگ زینگ.....چرا درو باز نمیکنم.....پس کجا هستن......زینگ زینگ......زینگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

الو بابا کجایین؟؟؟؟؟من دم در خونه هستم.....

باشه اشکال نداره....یادم رفت بهتون بگم میام یه سرخونه.....سلام برسون آبجی بزرگ رو بگو بهش کم گوش ببر.......

آخرش حالم یه کم گرفته شد نشد بابام اینا رو ببینم ...اشکال نداره آخر هفته میرم پیششون......

عزیزم....همیشه ازت ممنونم که به فکر زندگیمون هستی و حواست به همه چیز هست.....به خاطر داشتنت روزی هزار مرتبه میگم خدا جونم شکرت......خدا جونم خودت مواظبش باشه......

خودت میدونی که چقدر دوست دارم.....فدای چشات بشم.....

نظرات 12 + ارسال نظر
پژمان سه‌شنبه 27 بهمن 1394 ساعت 08:50 http://chashmanman.mihanblog.com/

آخییییییی کشک بادمجون. جای من خالی

خخخ نه چون دیگه چیزی برا کسی نمی موند.....

خانوم خونه دوشنبه 28 دی 1394 ساعت 11:03 http://www.ganje-man.mihanblog.com

از دست تو عزیزم

سحر با چماقش افتاده به جونم.....آخ وای...بیا کمک....ببخشید...بتول خانوم...نه سحر خانوم.....

خانوم خونه دوشنبه 28 دی 1394 ساعت 10:50 http://www.ganje-man.mihanblog.com

یعنی الهام غش کردم وقتی اونجوری نوشتی هنوزم دارم میخندم....

الهی فدای خنده هات بشم من آبجی همیشه بخند.....میگما الان بتول میاد موهامو از ته میکنه.....

خانوم خونه دوشنبه 28 دی 1394 ساعت 10:28 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الهام عزیزم...
من و تو و سحر اگه کنار هم باشیم عجب اکیپی میشما... هر 3تامونم که اهل فک زدن ساکت نمی شدیم....والا

سلام....آره والا وای کل کل کنیم باهم ....بیا این سحر رو شوهر بدیم .....موافقی

مهسا یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 19:10 http://sarneveshtehman.blogfa.com

به به همیشه به سلامتی وخوشی.

به به سلام مهسا جونم ...خوبی عزیزم...صفا اوردی خیلی وقت نیستی عزیزم.....همیشه شادو خوشحال باشی

نگار یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 17:59 http://negar-alireza.blog.ir/

سلام خانوم خانوم خوبی فدات؟؟؟

به به جونم کوهنوردی پس حسابی خوش گذشته

ان شالله همیشه به گردش دست پنجه تم طلا خانوم هنر مند

سلام نگار جونی....
خوفی.....
اوهوم کوهنوردی عالی عالی ....البته الان یه کم سرده اما خیلی خوب ....
ان شااالله شما هم همیشه از شادی هات برامون بگی و خوشبخت بشی خانومممممممممممممممممممممممم

[ بدون نام ] یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 12:40

چ شوهر مهربون و فوق العاده ای
قدرشوووووو مطمینم ک میدپنییی ابجی نازم
ووووووی کوه منم خیلییی دوست دارم اینکارارو مخصوصا اگه دو فنره هم باشه

یعنی کی بیدی؟؟؟؟؟؟چرا اسم و رسم نداری؟؟؟؟؟

فاطیما یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 12:29 http://torandj.blogsky.com

الهی خدا حفظتون کنه

سلام خوش اومدی گلم......ممنونم عزیزم.....

خانوم خونه یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 11:45 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الهام عزیزم....
سحر کشته مرده ای ژژژژژژژژژون گفتناتم
خب خوبی الهام جونم؟
ووووووووو کلی حال کردی و صفا....سیما کیه ؟ دوستت ؟
کوهنوردی اونم دست جمعی ... کلی کیف میده....
خوشحالم که بهتر شدی و از کسل بودن دراومدی....خدا همسریتو حفظ کنه واست....
نوش جونتون کشک بادمجون...خانوم کدبانو

سلام عزیزم... خوشگل خانوم من.....
اوهوم منم دوست دارم فعلا که سوسک طلامو ازم گرفته ...باید پسش بگیرم.....
آره واقعا روحیه ام کلی باز شد......
مرسیییییییییییییییییییییی عزیزم......خداییش کشک بادمجون چسبید بهمون

vahid یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 11:41 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب و احترام
کشور ما باداشتن کوه های سر به فلک کشیده از استعدادهای خدادای برای ورزش کوهنوردی برخورداره.
تویِ کوهنوردی فواید زیادی وجود داره از جمله باعث جلوگیری از بیماری های قند خون مثل دیابت میشه و در از بین رفتن چربی های بدن بسیار تاثیر گذاره چون سوخت و ساز بدن به 3برابر افزایش پیدا میکنه.همچنین در عضلات مقدار خون رسانی را 20 برابر افزایش میده.
مهمترین فایده هم کنار هم بودن و خوشگذراندن با همسرتون بوده.
همیشه خوش و خرم باشید.

سلام....و احترام...
بله واقعا کوهنوردی خیلی عالی .....یکی از چیزایی که من عاشقش هستم.....
همون چون با همسرجونم خوش بودیم بهم خوش گذشته دیگه.....

دفتر خاطرات من یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 11:04 http://roozhayman.blogsky.com

به به خانوم کوهنورد بیام ماساژت بدم
خیلی خوشحال شدم که روحیت عوض شده
دست اقای همسر هم درد نکنه
عزیزم الان همتون حالتون خوبه کشک بادمجون تند به خوردشون دادی هنوزم سرشون منت میزار ی
همیشه به شادی عزیزم

سلامت کو پس؟؟؟؟؟
بیا اره این نشیمنگاهم گرفته ماساژ بده یه خورده.....ممنونم عزیزم.....اوه.م دستش درد نکنه عکساشو که بهت نشون دادم...دیدی چقدر خوشمل بود با اون لباسش؟؟؟؟
وری نایسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس.....خوب خوب.....توپ......
منت هم داره تو اون شرایط خاص حالا برا من غذا هم سفارش میدن....با چه زجری من تمام وسایل رو مهیا کردم.... ریاضت کشیدم تا درست کردم....غر هم میزنن.....بخورید صداتونو نشنوم.....
تو هم همیشه شاد باشی

دفتر خاطرات من یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 10:47 http://roozhayman.blogsky.com

ژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژون اولم

آره ژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژونم اولی.....بیا سوسک طلات رو بهت پس میدم مال خودت.......

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.