خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم
خانومی  آقامونم

خانومی آقامونم

عشق که باشه هم چی خودش جور میشه درست مثل زندگی منو تو..من همه چیز دارم...چون تو رو دارم

ممنونم به خاطر تموم خوبی هات

نمیدونم چرا حس نوشتنم نمیاد......دلم برا اینجا و دوستام تنگ میشه اما دستم نمیره بیام اینجا و چیز بنویسم....از کار کردن خسته شدم...دلم میخواد بشینم تو خونه و استراحت کنم....اصلا این دلم بهونه گیر شده.....نمیدونم چم شده.....حتی آقای همسر هم متوجه بی حوصله گیام شده...اما دم نمیزنه..گاهی عصبی میشمو اذیتش میکنم....اما اون با حوصله باهام رفتار میکنه.....و هیچ اعتراضی نمیکنه....همیشه با این صبور بودنش منو شرمنده خودش میکنهدل دیگه......گاهی بی دلیل میگره......

عزیزم منو به خاطر تموم بدی هام ببخش.....الهی من قربون اون چشمای مظلومت بشم که انقدر خوب منو درک میکنی.....همیشه شرمنده ات میشم....همیشه این تو هستی که صبوری میکنی در مقابل من...ببخش منو به خاطر تموم بی حوصله گی هام.......ببخش اگه نا خواسته عصبی میشم......تو که خوب میدونی چقدر دوست دارمو بدون تو هیچم.....سعی میکنم دیگه کم حوصله نباشم....سعی میکنم اخلاقم بشه مثل قبل.....

ممنونم ازت که مواظب زندگیمون هستی.....

خدایا خودت مواظبش باش.....


نظرات 15 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 00:02 http://taghdireman.mihanblog.com/

چه شوهر خوبی. ایشالا در کنار هم خوشبخت باشین.

سلام خوش اومدی خانوم....ممنونم عزیزم....شما هم شادو خوشحال باشین

vahid شنبه 26 دی 1394 ساعت 10:38 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب و احترام
بی حوصلگی در واقع فقدان تنوع و انگیزش در زندگیِس.
به نظر من باید در زندگیت تغییراتی را ایجاد کنی حتی جزئی
به فعالیتی دست بزن که خودت را به چالش بکشی مثل ورزش و بازی که برد و باخت در آن وجود داشته باشه.سعی کن از هممممه چیز سر در بیاری به غیر از مسائل شخصی دیگران.
تکراری نباش اینطوری روزهات بهتر میشه
روزت پُر از خاطره های شیرین،لبت خندون و ذدلت آکنده از عشق خداوند دادار

سلام و احترام....
من انقدر سرم شلوغ که دیگه نمیرسم به ورزش کردن و اینجور چیزا.....فکر کنم باید از کارم استفا بدم و یه کمی به زندگیم برسم.....
خخخخ اما جذابیتش به این که از کار دیگران سر در بیارم....نمیشه که اینجوری
بله روزمرگی ها باعث میشه ادم احساس بی حوصلگی کنه....

پونه جمعه 25 دی 1394 ساعت 15:34

من چقدر دلم برات تنگ شده بود:|
امتحانات خر است:|
نبینم دلت اینجوووری باشه هاااا
قربووووووون دلت
این امتحانا تموم شده زودی بیام ی پست باحال بذارم روحیتون عوض شه

واییییییییییییییییییییییییییییی پونه عزیزم....خوفی عزیزم.....امیدوارم امتحاناتت رو خوب داده باشی عزیزم....دوست دارم هوارتا

دفتر خاطرات من سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 11:57 http://roozhayman.blogsky.com

جوووووووووووون آخوند قربونش برم
با هم بمب بترکونیم هیچ ادمی تو اون دیگه نمیاد
الی نامردی آخوندی پیدا نکنی

فدای تو اگه میدونستم با بمب انقدر میونه خوبی داری شاد میشه زودتر برات رو میکردم عزیزم.....اوهوم اونم از هیرو شیما بدتر میشه
خوب چه کار کنم فعلا در دسترسم نیست...

خانوم خونه سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 11:27 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الهام جونم...من قربون مهربونیات بشم عزیزم...
عزیزمی حتما میایم قم...فعلا درگیر جمع و جور کردن خونه ایم و یکم زمان میبره همه چی درست بشه عزیزم...ماشالا هر چی جمع میکنم بازم همه چی به هم ریختس
هنوز ترشی نریختم ولی قراره ترشی لبو و گل کلم بریزم...
من عشقه ترشی ام...کلا روحیه م عوض میشههمچین خانومی هستم من...
خوشحالم که حالت بهتر شده...گاهی دلتنگی بیحوصلگی یهو به ادم فشار میاره و جط گریه چیزی ادمو اروم نمیکنه
من از خدامه با هم رفت و امد داشته باشیم...

سیلام عرض شد گلم.....کار خونه که تمومی نداره اونم جم جور کردن و این چیزا....ان شاالله که همیشه شادو خوشحال باشی گلم....
وای ترشی لبو دلم خواس....میگما برام نگه دار.....فدای تو بشم من...برات آرزوی موفقیت دارم عزیزم....

خدا نگهش داره این همسر ِ مهربونو واست..
زودی سرحآل ُ پرانرژی شو و از شادیهات بنویس

سلام عزیزم...خوفی خانوم خوشگله من...با امتحانا چه کارا میکنی؟؟؟؟امیدوارم موفق باشی خواهری

دفتر خاطرات من سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:29 http://roozhayman.blogsky.com

برا شما موجود هست فقط یه تکونی به خودت بده
نچ نچ تو مامانمی
مامانی

دختره ورپریده خیلیوم دلت بخواد من مامانت باشم....مامان مهربون هستم من...تازه کتکتم نمیزنم....باهم بمب اتم میندازیم شاد میشیما.....وای پیش هم بودیم میترکوندیم.....یادم باشه یه سر بیام پیشت باهات کار دارم....
خودم با همین دستام میخوام بفرستمت خونه بخت....آخونده منتظرت

دفتر خاطرات من سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:11 http://roozhayman.blogsky.com

من دلم نی نی خواست

خخخ نداریم نیست موجود نیست اگه سراغ داری برا منم بیار...اصلا خودم میشم نی نیت

خانوم خونه دوشنبه 21 دی 1394 ساعت 13:18 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام الهام مهربونم ....خوبی عزیزم؟
وقتی می بینی یکی میگه میام بهت سر میزنم و میام پیشت ...دلت گرم میشه...که دوستات هستن ممنونم ازت خانوم گل...قدمت رو چشم...از الان ذوق اون روزی رو دارم که کنار همیم و یه لحظه هم ساکت نمی شیم ... اخه کلی حرف داریم با هم بزنیم...قربون مهربونیات... من فعلا خودمو با کارای خونه سرگرم میکنم اخه تنهایی تموم وسایل و ریزه میزه ها رو بخوای جابه جا کنی کلی وقت میبره...ولی بعدش اقای خونه گفت هر چی واسه ترشی میخوای بگو بخرم که درست کنی...سرگرم هم بشی...
منم واسه تو میزارم کنار... راستش الهام بیخیال پاسپورت شدم شرایط رفتنشو الان نداریم... کلی قرض و . . . ولی ایشالا هر وقت بخوایم بریم همسفر باشیم ...
وروجکم که عاصیم کرده...همش دوس داره دنبالم باشه...
حتی موقع چایی خوردن باید کنار لیوان چایی نظارگر من باشهدیوونم کرده الهام فکر نمیکردم انقد غریبی کنه...وای من انقد تنهایی اشک میریزممخصوصا شبا قبل خوابم...دلم خیلی واسه مامانم اینا تنگ شده....
واقعا دوری سخته....
دعا میکنم زودی مامان بشی عزیزم...خدا یه نی نی ناز و سالم و صالح نصیبت کنه توکلت به خدا عزیزم

سلام خوفی دوست جونی من؟؟؟؟؟میگما یعنی نمیخوای بیایی؟؟؟؟عیب نداره ان شاالله یه وقت دیگه میریم....منم تنها باشم نمیرم.....
وای عزیزمی....منم ذوق دیدنت رو دارم...بیام اونجا کلی حرف میزنیم باهم ....آقاهامونم باهم دوست بشن چی میشه....آقای من که زود صمیمی میشه.....
خانومی هر وقت دلت تنگ شد قرآن بخون آروم میشی...منکه یه چند وقتی خیلی حساس شدم اصلا به همه چی گیر میدم...خر شدم حسابی اما حالم بهتر.....منم حوصله پری رو ندارم شاید ردش کردم رفت آخه همه اش جیغ میزنه....خخخخ وروجکو عشق....خیلی باحاله...خوب میشه چند وقت بگذره....آخی الهی فدات بشم....خوب سخت از خانواده دور باشی در عوض آقای خونه رو داری و الان در کنارش هستی یادت ازش دور بودی چقدر سخت بود...بلخره گاهی شرایط اینجوری میشه حتما خدا خواسته....
میگما ترشی چی داری درست میکنی برام بزاریا.....منم برات میارم اومدم تهران حتما....آخ جون ترشی.....
من شور برات میارم.....با ترشی.....
ممنونم عزیزم....اوهوم دلم دیگه نی نی میخواد.....

نگار یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 13:22 http://negar-alireza.blog.ir/

قدر آقای همسروبدون


خدابرات حفظش کنه

زندگیت پراز آرامش

چشممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم عزیزم....اون تموم زندگی منه مگه میشه قدرشو ندونم....براش جونمم میدم....خودشم میدونه که چه جواهری شده زنش که هیچی بهم نمیگه....

نگار یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 13:21 http://negar-alireza.blog.ir/

سلام خانوم خانوما

چراآخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اذیتش نکن آجی لوسم...راستش منم بعضی وقتا اینجوری میشم

خخخ بدجنس؟؟کی؟؟من؟؟بابا من دختر خوبیم

ان شالله خدا از دهنت بشنوفه

خوشبختیت آرزومه

سلام عزیزم....
چراشو هم خودمم نمیدونمم...خر شدم دیگه....
تو که عالی هستی نگار جونم......
ان شاالله زود زود به هم میرسین ماه عسل میان پیش ما

خانوم خونه یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 11:36 http://www.ganje-man.mihanblog.com

راستی مگه میشه وروجک رو با خوذم نیارم....
الهام با جای جدید بدجور غریبی میکنه دهن منو سرویس کرد از بس جیغ میکشه و میخواد کنارم باشه عاصی شدم ازش

آخی الهی حتما میترسه اینجوری میکنه پری منم همینجوری جای جدید که کیره میزنه به سرش....بهش آرامش بده مطمئنش کن که جاش امن.....یه وقت ردش نکنی بره حیون رو گناه داله....

خانوم خونه یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 11:33 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام عزیزم ...خوبی الهام جان؟
الهام من رمزمو عوض نکردم همونیه که قبلا واست فرستاده بودم...نمی دونستم پاک کردی و نداری عزیزجان وگرنه واست میزاشتم...الهی قربونت بشم....واسه تو دیگه عادی شده...اما به من سخت میگذره الهام خیلی سخت همش گریه میکنم و اقای خونه دلداریم میده...قراره کارام روبراه بشه و برم سر کار...ان شالله تا اون موقع یه کار خوب پیدا میکنم دعام کن عزیزم...
راستی همسرت ادرس وبتو داره....بهش ادرس بده بیاد بخونه کیف کنه بدونه چقدر راجبش می نویسی...
راستی یادته گفته بودی میای پیشم...حتما باید بیای عزیزدلم...
تازشم من ترشیامو میخواما

سلام ممنونم عزیزم....اوهوم یادم نبود رمز چیه.....ممنونم خانوم گلی....نه بابا هنوز واسه من عادی نشده غریب باشی فرق نمیکنه چند سال بگذره همیشه احساس تنهایی میکنی دلت همچین میگیره....میدونم چقدر سخت عزیزم...اما کاریش نمیشه کرد کار خوبی میکنی که میخوای بری سرکار اینجوری سرگرم میشه هرچند من از کار بیرون خسته شدم دلم خونه ر میخواد....
آره بابا داره میاد میخونه براش چی مینویسم....خودش میدونه که برام چقدر عزیز...تازه هرچی اینجا مینویسم براش پیامک میکنم ذوق میکنه
اوهوم حتما میام عزیزم برات شور و ترسی میارم گلم....بیام تهران بهت سر میزنم...

دفتر خاطرات من یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 09:30 http://roozhayman.blogsky.com

قربون اون دل مهربونت برم عزیزم
میدونم دلت تنوع میخواد عزیزم یه مسافرت برین با دوستات
حال هوات عوض میشه
درکت میکنم چه حسی داری من خودمم گاهی ائقات اینجوری میشم جفتک میندازم
اصلن یه کاری بیا به خودم زنگ بزن خسیس نباش خو

باز سلامت کو هان؟؟؟؟؟؟؟اوهوم دلم یه تنوع میخواد تو زندگیم.....مسافرت که همیشه اینور اونوریم....
خخخخ ترکیدم دختر از خنده....میگما این جفتک پروندنات به کسیم آسیب رسونده تا حالا؟؟؟؟؟
حالا اوضاع من اونقدرا هم وخیم نیست...اما یکی دو هفته که اینجوری بگذره کارم به جفتکم میرسه....بیچاره آقای همسر

دفتر خاطرات من یکشنبه 20 دی 1394 ساعت 09:25 http://roozhayman.blogsky.com

ژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژون اولم

خخخخ الهی من فدای چشات بشم...اوهوم اولیییییییییییییییییییییییییی خانومییییییییییییییییییییی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.